بردیا جونبردیا جون، تا این لحظه: 10 سال و 11 ماه و 6 روز سن داره
برسام جونبرسام جون، تا این لحظه: 7 سال و 11 ماه و 6 روز سن داره
مهرک جونمهرک جون، تا این لحظه: 6 سال و 2 ماه و 25 روز سن داره

هدیه ای برای تو

بدون عنوان

بردیا جون کوچولو امروز ... 13 آبان ماه 92 ... تو برای بار اول پاهاتو آوردی بالا و شروع کردی به مکیدن شست پات هر وقت اینکارو میکنی همه ما می خندیم و تو خیلی با نمک میشی ... این روزا تو از خودت صداهای عجیب و غریب بامزه ای درمیاری و خیلی خیلی شیطون و بازیگوش شدی. چهره ها رو تشخیص میدی و تقریبا میدونی که اسمت بردیاست   ...
13 آبان 1392

تولدت مبارک ...

خاله جون ... قرار بود تو روز تولد من بیای ... یعنی روز ١٩ خرداد ... اما تو عجله کردی و شب ١٨ خرداد بدنیا اومدی . ضربان قلبت ضعیف شده بود و خانم دکتر (عالیشاه) گفت بردیا باید بیاد اینم عکسیه که بعد از اومدنت از بیمارستان به خونه ما ازت گرفتیم. یعنی وقتی ١ روزه بودی :     ...
28 بهمن 1392

آغاز ...

سلام بردیا جون خاله اینجارو برای تو ساخته ... و اینجا یه رازه و هیشکی ازش خبر نداره. اینجا برای تو می نویسم تا وقتی ١٨ سالت شد و من اون روز این وبلاگو بهت هدیه می کنم. قبل از اومدن تو من دلم می خواست دختر باشی ... و اولش فکر کردیم تو دختری ... اسمتو گذاشته بودیم آوا ... اما چند ماه بعد معلوم شد که تو بردیایی ! من خیلی نگران بودم که نتونم تورو بپذیرم ... اما حالا تورو از همه بیشتر دوس دارم عزیزم ...
24 خرداد 1392